چگونه تشخیص دهیم فرزندمان باهوش است؟

پدر و مادر اولین کسانی هستند که بطور مستقیم و طولانی مدت با فرزند خود در ارتباط هستند. از این رو اولین کسانی که متوجه تغییرات در رشد حركتی، رشد كلامی و كارهای ذهنی کودکان می شوند والدین کودک میباشند.
رشد زودرس حركتی، كلامی و ذهنی از ویژگی های كودكان دارای هوش بالا است.
صاحب نظران بیشتر در تعریف هوش میگویند:« توانایی در مسایل و انطباق آن با شرایط تغییر یابندهی محیطی». افراد باهوش کسانی هستند که می توانند مسایل و مشکلات جاری را به راحتی حل و فصل کنند و خود را با محیط به گونهایی انطباق دهند که کارها را به خوبی پیش ببرند. این افراد معمولا مراقبین خوبی برای خواهر یا برادر کوچکتر خود هستند.
حدود نود درصد مردم جامعه دارای ضریب هوشی بین ۹۰ تا ۱۱۰ هستند که به آن «هوش طبیعی» گفته میشود. به هوش بین 70 تا 90 درصد نیز «هوش مرزی» می گویند؛ یعنی مرز بین هوش طبیعی و عقب ماندگی ذهنی، پایینتر از آن نیز «عقب ماندگی ذهنی» است که درجههای خفیف، متوسط و شدید دارد.
افراد با هوش کسانی هستند که ضریب هوشیشان از حد عادی مقداری بالاتر است. هوش بین ۱۲۰ تا ۱۳۰ را «سرآمد» و از ۱۳۰ به بالا را «باهوش» می گویند.
هوش انسان تا سن 15 سالگی رشد مییابد بنابراین آزمونهای متفاوت برای تست هوش مناسب این سن و افراد 15 سال به بالا است.
کودکان تیزهوش معمولا سوالات بیشتری میپرسند و انتظار جوابهای کاملی هستند تا بصورت دقیق جزئیات را بفهمند. آنان میخواهند به عمق مسائل فرو بروند.
كودكان تیزهوش با توجه به این كه قدرت فراگیری بالایی دارند ممكن است با كودكان عادی همسن خود خیلی احساس هماهنگی نكنند. به همین دلیل پی ارتباط با افراد بزرگتر میروند؛ اما ممکن است افراد بزرگتر آنها را کمتر بپذیرند.
این خطر وجود دارد كه كودكان هوشمند تا اندازه ای احساس سرخوردگی و عدم رضایت كرده و منزوی بشوند. اما جای نگرانی نیست؛ زیرا اینها كاملا موقتی است و آنها به زودی راهی برای ارتباط خواهند یافت.
اغلب والدین دارای کودک باهوش نگران این هستند که کودک آنها گوشهگیر و منزوی شود؛ در حالی که این خصوصیات مختص کودکان با میزان هوش پایین است. این كودكان تمایل زیادی به فعالیت های هنری دارند. والدین باید این خصوصیات را در فرزندشان تشویق كنند، زیر رشتههای هنری راهگشای مسیرهای جدیدتری در زندگی آینده آنان است.
آیا کودکان باهوش کمالطلب هستند؟
- كودكان تیزهوش دلشان میخواهد بیشتر بدانند و چون از مسائل آگاهی بیشتری دارند، از این رو توقعات و خواسته هایشان نیز به همان نسبت بیشتر است.
- آنان به علت هوش بالایشان محدودیتها را بهتر میپذیرند. بهطور كلی باید گفت: معمولا والدین دارای فرزند تیزهوش در كنار آمدن با آنان دشواری زیادی ندارند. مشكل در مورد كودكانی است كه از هوش بالایی برخوردار نیستند.
- کودکان با هوش کمتر، به طور ناخودآگاه تمایل دارند كه این نقص خودشان را با داشتن امكانات ظاهری بیشتری جبران كنند. برای نمونه از والدین خود تقاضای لباس و كفش های گرانقیمت میكنند. در حالی كه كودك باهوش به این چیزها توجه زیادی ندارد.
- برای او كاركرد اشیاء مهم است نه ظاهر آنها. بنابراین یك لباس برایشان آن اندازه جذاب نیست كه احیانا داشتن یك خودنویس ممكن است برایش جالب باشد. او رفتن به موزه را به رستوران ترجیح می دهد و… بنابراین والدین به راحتی میتوانند با بچههای تیزهوش كنار بیایند.
تربیت کودکان باهوش چه تفاوتی دارد؟
- این كودكان به خاطر هوش بالایشان نباید در یك محیط مصنوعی قرار بگیرند. دیدگاه امروزی در مورد تعلیم و تربیت كودكان، دیدگاه یكپارچه سازی و انسجام است. این دیدگاه می گوید: تمامی كودكان باید در جامعه با یكدیگر منسجم شوند.
بنابراین بهتر است از همان دوران مدرسه كودكان دارای ضرایب هوشی پایینتر در كنار كودكان عادی تحصیل كنند كه البته این شامل كودكان كمبینا و كمشنوا نیز میشود.
در واقع حق نداریم با آنان شبیه به ابزار رفتار كنیم و بگوییم كه اینها به علت داشتن هوش بالاتر مستحق تربیت بهتری هستند تا در آینده از تربیت آنان بهره بیشتری ببریم.
همه كودكان چه باهوش و چه كم هوش انسان هستند و در درجه اول ما باید شأن و كرامت انسانی را كه خداوند در وجود هر انسانی به ودیعه گذاشته برای همه اقشار رعایت كنیم.
- نه كودك كم هوش به خاطر هوش كم خود باید سرزنش شود و نه كودك باهوش به خاطر هوش خدادادیاش باید مورد ستایش قرار بگیرد. آنها باید بفهمند كه تفاوت انسانها دلیل بر تفاخر و تمایز آنها نیست.
هوش در صورتی ارزش پیدا میكند كه در جهت رفاه موجودات دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. یك فرد باهوش نباید خود را از دیگران جدا كند. او بهتر از هركسی میتواند با دیگران همدلی كند و خودش را جای آنان قرار دهد.
او هیچ وقت اطرافیانش را به خاطر نارساییهایی كه در وجودشان هست سرزنش نمیكند. در حالیكه افراد دارای هوش پایین به افراد دیكتاتور و ستمگری تبدیل میشوند كه فكر میكنند همه باید مثل آنان فكر كنند.
- افراد باهوش همیشه مهربان هستند و خود را به خاطر برآورده شدن نیازهای دیگران در درجه دوم قرار می دهند. بنابراین نیاز به توجه بیشتری دارند.
رشد عاطفی در صورت ارتباط با دیگران حاصل میشود. تنها از این طریق میتوان از نحوه زندگی افراد و خواسته هایشان مطلع گردید. جدا كردن كودكان باهوش از دیگران نوعی احساس خودبزرگ بینی در آنان به وجود میآورد. بدترین آفتی كه یك انسان ممكن است به آن مبتلا شود.
والدین برای تربیت کودکان باهوش به چه ابزاری نیاز دارند؟
- هرچه پدر و مادر محیط غنیتری از جهت آموزش و پرورش برای فرزندشان به وجود بیاورند كودك احتمال رشد هوشی بیشتری خواهد داشت.
- برایش کتابهای متناسب با رده سنی بخوانند.
- از كودك بخواهند كه با آنها راجع به مسائل عملی صحبت كنند.
- موسیقی كلاسیك تأثیر زیادی در رشد هوشی افراد و پرورش استعداد اولیه كودك دارد.
- پدر و مادر نباید فرزندشان را به امان خدا و جلوی تلویزیون رها كنند. بلكه باید با آنها گفت وشنود داشته باشند.
به چه علت آمار خودکشی در این افراد بالا است؟
متاسفانه در بسیاری از موارد، والدین گمان میکنند با جدا کردن کودک خود در اجتماع و مدرسه میتوانند فرزندان منحصر به فرد خود را بهتر پرورش دهند؛ اما غافل از این موضوع که این رفتارشان سبب سرخوردگی، انزوا و گوشه گیری فرزندشان خواهد شد که به دنبال آن افسردگی را در پی خواهد داشت.
از طرفی این افراد به دلیل برنامه تحصیلی و کاری فشرده، کمتر به مسائل مربوط به ورزش، سلامت و تغذیه توجه میکند، بنابراین همین تمایز عامل احتمالی نرخ بیشتر بیماریهای روحی و روانی در افراد باهوش جامعه است.