
رمان عاشقانه ی بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی(پروین)
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی، داستان سوزناک عشق نافرجام دختری از اعیان دوره قدیم تهران به جوانی نجار از طبقه پایین جامعه است.
سودابه دختر جوان تحصیل کرده و ثروتمندی است که میخواهد با مردی که با قشر خانوادگی او مناسبتی ندارد، ازدواج کند.
برای جلوگیری از این پیوند، مادر سودابه وی را به پند گرفتن از محبوبه، عمه ی سودابه، سفارش میکند.
خلاصه ی رمان بامداد خمار
بامداد خمار داستان عبرتانگیز سیاه بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است که از همان برگهای نخست داستان آغاز میشود و همه کتاب را دربرمیگیرد.
با آنکه ماجرا در روزهای نخست زمامداری رضاشاه روی میدهد، جز یک یا دو مورد، همچون کشف حجاب، به دیگر جنبههای سیاسی و اجتماعی زمانه هیچ اشارهای نمیشود.
محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگرد نجار میشود.
خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند بهطوریکه نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، کسی از خانواده به او سری میزند.
بخش هایی از متن رمان بامداد خمار
مگر از روی نعش من رد بشوی
این طور حرؾ نزنید مامان، خیلی سبك است. از شما بعید است.
شما كه می دانید من تصمیم خودم را گرفته ام و زن او می شوم.
پدرت ناراضی است سودابه. خیلی از دستت ناراحت است.
آخر چرا؟ من كه نمی فهمم. خیلی عجیب است ها! یك دختر تحصیلكرده به سن و سال من هنوز نمی تواند برای زندگی
خودش تصمیم بگیرد؟ نباید خودش مرد زندگی خمدش را انتخاب كند؟
چرا، می تواند. یك دختر تحصیلكرده امروزی می تواند خودش انتخاب كند. باید خودش انتخاب كند.
ولی نباید با پسری ازدواج كند كه خیلی راحت دانشكده را ول می كند و می رود دنبال كار پدرش. نباید زن پسر مردی شود كه…
نام رمان: بامداد خمار
نویسنده: فتانه حاج سیدجوادی
تعداد صفحات: 323